هرگاه با رفتارهایی ازسوی دیگران مواجه شدی که انتظارش را نداشتی،
و آن گاه که بار سنگین رنجها و دردها از دایره تاب و تحملت افزون گشت،
و با خودت فکر کردی که شایستهٔ این گونه برخوردها نیستی،
یادت باشد؛
خودت را پشت نقابی از بی تفاوتی پنهان نسازی، نقابی که برچهره میزنی تا هویت اصلی احساسات درونت را انکار کنی و یا با سرکوب کردنش، چندصباحی خودت را در تاریکنای بیخیالی و سرخوشی دروغینت محبوس سازی.
پس بجای ترس از مقابله با تاریکیهایی که عصاره واقعی وجودت هستند، به بخشهای تاریک و تغییرپذیر روحت گام بگذار و به استقبال آن دسته از خصوصیاتی بشتاب که اندیشیدن به آن تو را دچار وحشت و اضطراب میسازد و در عمیقترین زوایای پنهان زندگیت محکوم به حبس ابد شدهاند.
آشتی کردن با این دسته از احساسات، تو را قادر میسازد تا گنجینههای درونی خویش را آشکار کنی و در هماهنگ شدن با دنیای واقعی وجودی ات زندگی دلخواهت را بسازی،
آن وقت مجبور نخواهی بود که به دیگران نشان دهی شخص دیگری هستی،
چراکه در این دگرگونی به خودت اثبات نمودهای که:
« من به اندازه کافی خوب هستم»
و
« من خود خود خودم هستم»
#م_سورگی




آخرین دیدگاهها